ای مؤمنان؛ به دستور خداوند متعال مبنی بر پیشه کردن تقوای او جامه عمل بپوشانید همانطور که می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ)یعنی: (ای مؤمنان آنچنان که شایسته الله است از او بترسید ( و تقوای او را پیشه کنید) و فقط در حالی که تسلیم- پروردگارتان- هستید بمیرید)آل عمران/١٠٢ بدین معنا که همیشه و در همه حال فرمانبردار خداوند متعال باشید تا هنگام مرگ با ظاهر و دورنی پاک در محضر خداوند حاضر گردید و بدانید که دل های بندگان در بین دو انگشت از انگشتان بلاکیف خداوند قرار دارد و او آنها به هر سو که بخواهد می گرداند زیرا عبدالله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما می گوید: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنیدم فرمود: ( إن قلوبَ بني آدمَ كلَّها بين أصبعينِ من أصابعِ الرحمنِ كقلْبٍ واحدٍ، يصرفه حيثُ شاءَ، ثم قال: اللهم مصرفَ القلوبِ صرِّفْ قلوبَنا على طاعتِك) یعنی: ( دل همه انسان ها مانند یک دل، در بین دو انگشت از انگشتان- بلاکیف- خداوند بسیار مهربان قرار دارند و او آنها را به هر سو که بخواهد می گرداند) عبدالله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما میگوید: سپس رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: ( ای پرودگاری که گرداننده دل ها هستی دل های ما را بسوی اطاعت از خود سوق بده) صحیح مسلم حدیث (٢٦٥٤)
و رسول الله صلى الله عليه وسلم در بیان شدت تغییر یافتن قلب بندگان می فرماید: (لَقلبُ ابنِ آدمَ أشدُّ انقلاباً من القِدْرِ إذا اجتمعت غليانا)یعنی: ( قلب انسان از دیگ در حال جوش بیشتر دگرگون می شود) مسند امام احمد حدیث (٢٣٣٠٤) از مقداد بن الأسود رضي الله عنه؛ و همچنین گفته شده است:
ما سمي الإنسان إلا لِنَسْيِه•••ولا القلب إلا أنه يتقلب
یعنی: انسان به سبب نسیان و فراموش کار بودنش انسان نامیده شد و قلب به خاطر اینکه از حالی به حال دیگر دگرگون می شود نام قلب را بر خود گرفت.
مطالب مذکور همگی در زندگی مادی انسان ها هم قابل ملموس و قابل مشاهده است زیرا چه بسیار باغ هایی که شب هنگام گل های باطروات و دلپذیر داشته و صبح خشکیده و به سان کاه گشته اند و چه بسا انسان صالح و خیرخواه و پرهیزکاری را مشاهده می کنیم که بعد از مدتی تغییر یافته و دست از اطاعت خداوند و پیمودن راه هدایت برداشته و راه گمراهی درپیش گرفته است و چه بسا انسان فاسد یا کافر و ملحدی را مشاهده می کنیم که قلبش با گناه و نافرمانی خداوند تیره و بیمار گشته اما پس از مدتی دگرگون شده و راه ایمان و تقوی و اصلاح و هدایت را پیش گرفته است.
ای مؤمنان:
یادآوری این مطلب ممکن است موجب آزرده خاطر شدن ما بگردد چرا که عاقبت همه ما مبهم است و تنها الله سبحانه وتعالى از آن مطلع می باشد و رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: ( فوالذي لا إله غيره إن أحدَكم لَيعملُ بعملِ أهلِ الجنة حتى ما يكون بينه وبينها إلا ذراعٌ فيسبقُ عليه الكتابُ فيعملُ بعمل أهلِ النارِ فيدخلها) یعنی: ( سوگند به ذاتی که هیچ معبود بر حقی غیر از او نیست که یکی از شما آنقدر عمل اهل بهشت را انجام می دهد تا جاییکه ما بین او و بهشت تنها یک ذراع ( فاصله نوک طولانی ترین انگشت تا آرنج) فاصله می ماند سپس بر اساس تقدیر - که باز هم بر مبنای اختیار و انتخاب خود انسان نوشته شده است- بر او چیره می شود و - با اختیار و انتخاب خود- کار أهل دوزخ را انجام می دهد و داخل دوزخ می گردد) صحیح بخاری حدیث (٦٥٩٤) و صحيح مسلم حديث(٢٦٤٣) از عبدالله بن مسعود رضي الله عنه.
پناه بر خدا از اینکه از جمله آنان شویم؛
ای بندگان خدا؛ با توجه به خطورت و اهمیت موضوع بایستی در به کارگیری اسباب و عواملی که موجب تحقق استقامت و پایداری قلب می گردد کوشش نماییم زیرا نتایج در گرو مقدمات و اسباب آن هستند و قوانین خداوند تغییر ناپذیر اند و هیچ تغییر و تحولی در آنها راه ندارد.
ای مؤمنان؛
ما در دوران کنونی بیش از هر زمان دیگری نیاز به شناخت اسباب ثبات و استقامت ورزی داریم زیرا فتنه ها در قالب شبهه ها و شهوات بر ما عرضه می شوند و قلب ها ضعیف هستند و رسول الله صلى الله عليه وسلم از تغییر پذیری سریع مردمان آخرالزمان خبر داده و فرموده است: (إن بين يديِ السَّاعةِ فِتناً كقِطَعِ الليلِ المظلمِ، يصبحُ الرجلُ فيها مؤمناً ويمسي كافراً، ويمسي مؤمناً ويصبح كافراً)یعنی: ( پیش از وقوع قیامت فتنه هایی همچون پاره های شب سیاه پدید آیند بطوریکه - انسان، صبح مؤمن است و شب کافر می شود و شب مؤمن است و صبح کافر میل گردد) صحیح مسلم حدیث(۳۲۸) از ابوهریره رضی الله عنه.
در اینجا برخی از اسباب ثبات و پایداری که موجب تحقق استقامت انسان در دین او می شود را برای تان بیان می کنم و امیدوارم خداوند متعال توفیق عمل آنها را به ما و شما عنایت بفرماید.
یکی از اسباب مهم و اساسی در تحقق ثبات قدم بر جاده حقیقت و هدایت و دین و تقوی، احساس فقر به نعمت ثبات از سوی خداوند است زیرا اگر خداوند متعال ما را ثابت قدم نگرداند آسمان و زمین ایمان مان متزلزل می شود و به همین دلیل است که خطاب به بهترین و شریف ترین مخلوق خود می فرماید: (وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا)یعنی: ( - ای پیامبر- اگر ما شما را ثابت قدم نمی کردیم قطعا نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی)الإسراء/٧٤
و همچنین خداوند می فرماید: (إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا) يعنى: ( آن هنگام که پرودگارت به ملائکه وحی کرد- و فرمود:- من با شما هستم پس مؤمنان را ثابت قدم سازید)الأنفال/١٢ و از مواردی که بر اهمیت احساس به ثبات از سوی خداوند تاکید می کند این است که رسول الله صلى الله عليه وسلم در سخنان خود بیشتر از عبارت : ( لا و مصرف القلوب) يعنى: ( سوگند به دگرگون کننده قلب ها که چنین نیست) استفاده می نمود) این حدیث را ابن ماجه در سنن خویش حدیث (٢٠٩٢) از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت کرده و ألباني رحمه الله سند آن را " صحیح" دانسته است؛
یکی دیگر از اسباب ثبات بر هدایت و خیر و خوبی، ایمان صادق به خداوند متعال می باشد زیرا خداوند می فرماید: ( يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ)يعنى: ( خداوند مؤمنان را به خاطر سخن استوار (کلمه توحید) در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم می کند)ابراهيم/٢٧ و تحقق ثبات از سوی خداوند، شامل مؤمنانی می شود که ایمان را در دل های شان مستقر، در زبان های شان جاری و در اعمال شان نمایان می کنند زیرا ایمان با تظاهر و آرزو محقق نمی شود بلکه گوهری است که در قلب مستقر می گردد و اعمال و کردار، وجود آن را تصدیق می کنند لذا پایبندی صادقانه در ظاهر و درون و در شرایط خوب و بحرانی به شریعت، از بزرگ ترین اسباب و عوامل ثبات و پایداری بر جاده هدایت است به دلیل آنکه خداوند می فرماید: ( وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا (٦٦)وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا (٦٧)وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا(٦٨)) يعنى: ( و اگر به پندهایی که به آنها داده می شود عمل می کردند قطعا برای شان بهتر و ( مایه) استواری ایمان شان می شد (٦٦) و در این صورت پاداش بسیار بزرگی از جانب خودمان به آنها می دادیم(٦٧) و بی تردید به راست هدایت شان می کردیم (٦٨))النساء/٦٦-٦٨
"بنابراین نتیجه پشتکاری در راه اطاعت خالصانه از خداوند،کسب توفیق ثبات از سوی او را به همراه دارد"
یکی از دیگر از اسباب ثبات بر جاده هدایت، ترک کردن همه گناهان اعم از گناهان صغیره و کبیره در خلوت و جلوت است زیرا گناهان از عوامل اصلی به انحراف کشیده شدن قلب ها می باشند بطوریکه در صحیح بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: (لا يزني الزاني حين يزني وهو مؤمنٌ، ولا يسرقُ السارقُ حين يسرقُ وهو مؤمنٌ، ولا يشربُ الخمرَ حين يشربهُا وهو مؤمنٌ)یعنی: (فرد زنا کار هنگام ارتکاب عمل زنا، ایمان ندارد و شخصی که دزدی می کند هنگام دزدی کردن ایمان ندارد و فردی که مشروبات الکلی می نوشد هنگام نوشیدن آنها فاقد ایمان است) صحیح بخاری حدیث(٥١٥٠) و صحيح مسلم حديث (٢١١)
گناهان صغیره و کوچک نیز موجب انحراف قلب از جاده مستقیم می گردند زیرا رسول الله صلی الله عليه وسلم می فرماید: ( إياكم ومحقراتِ الذنوبِ، كقوم نزلوا بطنَ وادٍ، فجاءَ ذا بعود وجاءَ ذا بعود وجاء ذا بعود حتى أنضجوا خُبزتَهم، وإن محقراتِ الذنوبِ متى يؤخذُ بها صاحبُها تهلكُه) یعنی: ( از گناهان کوچک بپرهيزيد - زیرا مثال آنها- مانند گروهی است که داخل دره ای می شوند و هریک از آنها هیزمی می آورد تا توسط آنها- آتشی مهیا کنند -و غذای خود را بپزند، و هرگاه گناهان کوچک، انسان را در بربگیرد در نهایت او را نابود می کنند) مسند امام احمد (٣٦٢٧) و هيثمي در " مجمع الزوائد(١٧٤٦٢) سند آن را " صحیح" دانسته است.
خَلِّ الذنوبَ صغيرَها ***وكبيرَها ذاك التقى
یعنی: گناهان بزرگ و کوچک را رها کن که این همان تقوی است.
واصنعْ كماشٍ فوقَ أر***ضِ الشوكِ يحذرُ ما يرى
یعنی: و- در مسیر زندگی ات- مانند رهگذری عمل کن که بر روی زمینی پر از خار می گذرد و- مدام- از آنچه که می بیند فاصله می گیرد
لا تحقرنَّ صـغـيرةً ***إن الجبالَ من الحصى
گناهان صغیره را ناچیز مپندار که کوه های بزرگ از سنگ ریزه ها تشکیل شده اند.
و یکی دیگر از اسباب ثبات و پایداری بر اسلام و ایمان، روی آوردن به تلاوت و تدبر در قرآن کریم و عمل نمودن به آن است زیرا خداوند متعال خبر داده است که قرآن را جهت ثابت قدم نگه داشتن مؤمنان و سبب هدایت و بشارت به آنان نازل کرده است؛ خداوند می فرماید: (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ) یعنی: ( - ای پیامبر- بگو: حقیقتا جبرئیل قرآن را از جانب پرودگارت- بر شما- نازل کرده است تا مایه استقامت مؤمنان و هدایت و بشارتی برای مسلمانان باشد)النحل/۱۰۲ لذا قرآن کریم همان رشته ناگسستنی، راه راست و نور آشکاری است که اگر انسان بدان چنگ زند به سرمنزل مقصود که رستگاری دنیوی و اخروی است دست خواهد یافت.
و یکی دیگر از اسباب ثبات و پایداری در مسیر هدایت، ایمن نبودن از مجازات الهی می باشد زیرا خداوند متعال بندگانش را از چنین احساسی برحذر داشته و می فرماید: (أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ) يعني: ( آیا نسبت مجازات غافلگیر کننده خداوند احساس ایمنی می کنند؟ - اما- تنها زیانکارانند که از مجازات ناگهانی خداوند احساس ایمنی می کنند) الأعراف/٩٩
آري؛ تنها پرهیزکاران و نیکوکاران از مجازات غافلگیر کننده الهی ایمن نیستند و با وجود أعمال صالح و خالص شان همواره در بیم پذیرفته نشدن اعمال و مشمول شدن مجازات الهی قرار دادند اما گناهکارانی که بر خود ستم می کنند طوری از مجازات الهی ایمن هستند که گویی امان نامه ای از جانب خداوند دریافت نموده اند؛ خداوند در خصوص چنین افرادی می فرماید: (أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۙ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ (٣٩) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذَٰلِكَ زَعِيمٌ(٤٠)) یعنی: ( یا اینکه با ما پیمان هایی مبنی بر این بسته اید که تا روز قيامت هرچه حکم کنید حق با شما است؟(۳۹) - ای پیامبر- از آنها سؤال کن که کدام یک از آنها تعهد چنین پیمان هایی را بر عهده می گیرد(٤٠))القلم/٣٩-٤٠
يا آمناً معَ قبحِ الفعلِ منه أَهَلْ *** أَتاكَ توقيعُ أمن أنت تملكه
يعنى: ای آنکه با وجود ارتکاب گناه از مجازات پرودگار ایمن هستی آیا امان نامه ای از جانب پرودگارت در اختیار داری؟
جمعت شيئين أمناً واتباعَ هوى*** هذا وإحداهما في المرْءِ تهلِكُه
یعنی: احساس ایمنی از مجازات پرودرگارت و پیروی از هوای نفس را باهم و در کنار هم مرتکب می شوی در حالیکه یکی از این دو امر برای هلاکت شخص کفایت می کند( چه برسد به آنکه هر دو را باهم مرتکب شوی).
اما سلف صالح امت و سایر صالحان در گذشته و حال، با وجود برخوردار بودن از قوت ایمان و نبوغ علمی و اعمال صالح شان همواره بیم سلب ایمان و تهی شدن قلب های شان از نگرش قرآن داشته اند تا جاییکه یکی از آنان گفته است:
واللهِ ما أخشى الذنـوبَ فإنها *** لعلى سبيلِ العفوِ والغفرانِ
سوگند به خدا بیم و هراسم از گناهان نیست زیرا- توبه خالصانه- موجب بخشش و آمرزش آنها می شود.
لكنما أخشى انسلاخَ القلبِ من*** تحكيمِ هذا الوحيِ والقرآنِ
بلکه ترس من از این است که داوری با وحی قرآنی از قلبم جدا شود( یعنی: نگرانی اصلی من این است که معیار قضاوت در قلب من بر اساس منابعی غیر از قرآن و سنت باشد).
بنابراین از ایمن شدن در برابر مجازات الهی و متمایل شدن بسوی نفس برحذر باش زیرا پیروی کردن از هوای نفس نتایج ناگوار و خطرناکی را در پی دارد؛ امام ابن القيم رحمه الله می فرماید: ( اگر بنده بداند که خداوند قلب ها را تغییر می دهد و در بین انسان و قلبش فاصله می اندازد و پیوسته در حال پرداختن به کاری است و هر آنچه که بخواهد انجام می دهد و به هر چیزی که بخواهد حکم می کند و هر که را بخواهد هدایت یا گمراه می کند و هر که را بخواهد عزت یا ذلت می دهد، پس چه چیزی او را ایمن میکند که در بین او و قلبش فاصله نیندازد و آن را بعد از اصلاح منحرف نکند؛ خداوند در تمجید بندگان مومنش می فرماید: (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ) يعنى: ( پرودگارا، دل های ما را پس از آنکه هدایت نمودی، منحرف مگردان)آل عمران/۸ اگر آنان بیم و هراس گمراه شدن و منحرف گشتن قلب های شان را نداشتند قطعا از خداوند نمی خواستند تا قلب های شان را منحرف نکند)طريق الهجرتين و باب السعادتين(٤٣١)
یکی دیگر از اسباب ثبات بر جاده هدایت و حقیقت، درخواست ثبات قدم از خداوند متعال است زیرا تنها خداوند است که توفیق ثابت قدم بودن را به شما عنایت می کند و تنها اوست که شما را هدایت می نماید زیرا خداوند می فرماید: (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ) يعنى: ( خداوند مؤمنان را به خاطر سخن استوار (کلمه توحید) در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم می کند و ستمگران ( کفار و مشرکین و منافقان) را گمراه می کند و هر کاری بخواهد انجام می دهد)إبراهيم/٢٧ بنابراین با اصرار از خداوند بخواهید تا قلب های تان را بر دینش استوار کند چرا که قلب ها ضعیف، و شبهه ها بس رباینده اند و شیطان همواره در کمین است اما با این حال شما الگوهای نیکوئی از صالحان گذشته دارید که می توانید در این مورد از آنها پیروی کنید زیرا یکی از دعاهای آنان طلب ثبات از پرودگارشان بود بطوریکه خداوند از زبان آنها می فرماید: (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)يعنى: ( پرودگارا، دل های ما را پس از آنکه هدایت نمودی، منحرف مگردان، پرودگارا ر حمتی از سوی خویش به ما ارزانی دار؛ بی تردید تو بسیار بخشاینده هستی)آل عمران/٨ و همچنین خداوند در بیان یکی دیگر از دعاهای آنان می فرماید: ( رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ)يعنى: ( پرودگارا بر دل های مان صبر و شکیبایی سرازیر کن و ما را ثابت قدم بگردان و بر کافران پیروزمان نما ) البقرة/٢٥٠ و بیشترین دعای رسول الله صلی الله عليه وسلم این بود که می فرمود: ( يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك) یعنی: ( ای دگرگون کننده قلب ها قلب مرا بر دین خود استوار گردان) این حدیث را امام ترمذی در سنن خویش حدیث(٣٤٤٤) و امام حاکم در مستدرك خویش(١٩٢٦) روایت کرده و سند آن را" صحیح" دانسته است.
خطبه دوم:
سپاس و ستایش از آن الله، یگانه معبود جهانیان و دگرگون کننده قلب ها و چشم ها است که بندگان پرهیزکار خود را در دنیا و - در لحظات حساب و کتاب-آخرت ثابت قدم می کند و بر پیامبر برگزیده مان محمد و خاندان و اصحاب پاکش درود می فرستم.
اما بعد:
یکی از عوامل ثبات بر ایمان، یاری دادن دین خداوند متعال و بندگان پرهیزکارش است زیرا خداوند می فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ) يعنى: ( ای مؤمنان- اگر -دین- الله را یاری کنید خداوند شما را یاری می کند و -شما را در پیمودن مسیر هدایت ثابت قدم می نماید)محمد/۷
یاری کردن دین خداوند و بندگان صالح او راه های متعددی دارد بطوریکه دعوت دادن بسوی توحید و یکتاپرستی، آموختن علوم شرعی، عمل به علم شرعی، جهاد با کفار و منافقان و مفسدان در راستای برپا داشتن شریعت خداوند، پاسخ دادن به شبهه های معاندین اسلام و توحید و برملاکردن نقشه ها و توطئه های آنان و انفاق کردن در راه خداوند و دفاع نمودن از اهل علم و دعوتگران خیرخواه، همگی به نوبه خود یاری کردن به دین خداوند محسوب می شوند اما به همین اندازه خلاصه نمی شوند و دارای مصادیق بیشماری می باشند که از خداوند مسئلت دارم ما و شما را از یاری کنندگان دین خداوند و بندگان صالحش قرار دهد و نکته ای که باید بدان توجه داشته باشید این است که هیچ یک از مصادیق مذکور را ناچیز نشمارید زیرا قاعده اصلی در پروژه های خیر، فرمایش رسول الله صلی الله عليه وسلم می باشد که فرموده است: ( إتق النار و لو بشق تمرة) یعنی: ( خود را از آتش دوزخ نجات بده حتی اگر با دادن نصف خرما باشد) و امام ابن القيم رحمه الله می فرماید:
هذا ونصرُ الدينِ فرضٌ لازمٌ *** لا للكفايةِ بل على الأعيانِ
يعنى: (یاری کردن دین امری واجب و ضروری است، و وجوب آن، وجوب کفایی نمی باشد بلکه وجوب عینی بوده و بر یکایک مسلمانان واجب است)
بِيَدٍ وإما باللسانِ فإن عَجَزْ ***تَ فبالتوجُّه والدُّعاء بجنانِ
يعنى: (و یاری کردن دین باید- ابتدا با- دست انجام بپذیرد و یا با زبان صورت بگیرد اما اگر دست و زبان از یاری رسانی معذور بودند این مهم با روی آوردن بسوی خداوند متعال و دعای خاشعانه از قلب تحقق می یابد) القصيدة النونية(٣٦٥)
یکی دیگر از اسباب ثابت قدم بودن در مسیر هدایت، مراجعه نمودن به علمای ربانی و دعوتگران پرهیزکار و خیرخواهی است که کلیدهای خیر و موانع شر و فساد در روی زمین تلقی می شوند لذا هنگامی که در محاصره شبهه ها و شهوات قرار گرفتید پیش از آنکه قلب های تان مورد هدف چنگال های زهر آلود فتنه قرار بگیرد و به پرتگاه های هلاکت سقوط کنید بسوی علمای ربانی بشتابید و از آنها راهنمایی بگیرید؛ امام ابن القیم رحمه الله می فرماید: ( در شرایطی که ترس و گمان های بد بر ما سایه می افکند و زمین با همه وسعتش ما تنگ می گشت نزد شیخ الاسلام ابن تيمية رحمه الله می رفتیم و به محض اینکه ایشان را می دیدیم و سخنش را می شنیدیم همه نگرانی های ما برطرف می شد و جای آنها را سرور قدرت و یقین و آرامش می گشت)الوابل الصيب(٦٧)
و یکی دیگر از عوامل ثابت قدم بودن بر جاده حقیقت و تقوی: شکیبایی ورزیدن در راستای انجام کارهای خیر و مخالفت نمودن با هوای نفس در راستای ارتکاب گناهان است زیرا بنده موحد تنها با این دو ویژگی می تواند از خیرات و برکات الهی بهره مند گردد و خداوند متعال پیامبرش علیه الصلاة والسلام را دستور به صبر داده و فرموده است: (وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا) يعنى: ( -ای پیامبر- با کسانی بسر ببر که صبح و شام خالصانه مشغول پرستش و خواندن پروردگارشان هستند و به سبب زینت های زندگی دنیوی چشمانت از آنان برنگردد) الكهف/٢٨ و رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: ( و ما أعطي أحد عطاء خيراً و أوسع من الصبر) یعنی: (برای هیچ احدی، روزی و موهبتی بهتر و گسترده تر از صبر ارزانی نشده است)صحیح بخاری حدیث (١٣٧٦) از ابوسعید الخدری رضی الله عنه.
فالصبرُ مثلُ اسمِه مُرٌّ مذاقتُه *** لكن عواقبُه أحلى من العسل
مزه صبر همانند نامش تلخ است اما نتایج آن شیرین تر از عسل می باشد.
و یکی دیگر از مصادیق ثابت قدم ماندن بر دین و هدایت، زیاد ذکر کردن خداوند متعال است و در این امر جای هیچ شگفتی نیست زیرا خداوند می فرماید: ( أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)يعنى: ( متوجه باشید که دل ها به یاد خداوند آرام می گیرند) الرعد/۲۸ و رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرماید: ( مثَلُ الذي يذكرُ ربَّه والذي لا يذكر ربَّه مثَلُ الحيِّ والميتِ) یعنی: ( فردی که پرودگارش را ذکر می کند به سان زنده و فردی که پرودگارش را ذکر نمی کند مانند مرده است) صحیح بخاری حدیث (٥٩٢٨) از ابوموسی الأشعري رضی الله عنه.
و خداوند متعال به بندگان خود دستور داده است تا او را زیاد ذکر کنند: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (٤١) وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (٤٢)هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا(٤٣)) يعنى: (ای مؤمنان، الله را بسیار ذکر کنید(٤١) صبح و شام به تسبيح و تقديس او بپردازید(٤٢) - زیرا علاوه بر آنکه معبودتان است- نسبت به شما مهربانی و عطوفت دارد و ملائکه اش نیز برای شما طلب رحمت و مغفرت می کنند تا خداوند شما را از تاریکی های ( کفر و شرک و بدعت) به نور ( ایمان و توحید و سنت) سوق دهد و او همواره نسبت به مؤمنان مهربان بوده است(٤٣)) الأحزاب/٤١-٤٣ بنابراين ذکر و یاد زیاد خداوند موجب نزول رحمت پرودگار و صعود دعای ملائکه اش بسوی او می شود تا خداوند از طریق آن بنده اش را از تیرگی ها بسوی نور و روشنایی سوق دهد و کسانی که غافل از پروردگارشان زندگی می کنند باید بدانند که فرصت بسیار بزرگی را از دست داده و می دهند و خود را از خیرات و برکات زیادی محروم نموده اند.
و یکی دیگر از عوامل ثبات قدم در جاده حقیقت و هدایت، ترک ظلم و ستم می باشد زیرا ظلم و ستم فرجام خوشی ندارد و خداوند متعال ثبات قدم در دنیا و در محاسبه های آخرت را مشمول مؤمنان و گمراهی را شامل حال ستمگران نموده و فرموده است:(يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ) يعنى: ( خداوند مؤمنان را به خاطر سخن استوار (کلمه توحید) در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم می کند و ستمگران ( کفار و مشرکین و منافقان) را گمراه می کند و هر کاری بخواهد انجام می دهد)إبراهيم/٢٧
ای مؤمنان؛ از ظلم و ستم با همه انواع آن برحذر باشید بطوریکه با ارتکاب گناهان به خود ظلم نکنید و با کوتاهی در حق و حقوق خانواده تان به آنها ظلم ننمایید و به کسانی که زیر دست شما هستند نیز ظلم روا ندارید زیرا طبق فرمایش رسول الله صلى الله عليه وسلم، هر ظلم و ستمی که انسان در دنیا مرتکب می شود باعث پدید آمدن یک تاریکی برای او در روز قیامت می گردد.
موارد مذکور برخی از عوامل تحقق ثبات قدم بر جاده حقیقت و هدایت و دین و تقوی بود که اگر فردی آنها را به کار بگیرد در دنیا و آخرت موفق می گردد و خداوند او را از فرجام بد و نتایج ناگوار مصون می دارد.
پرودگارا عاقبت ما را در همه چیز به خیر بگردان؛ ای پرودگاری که قلب ها را دگرگون می کنی، قلب های ما را در راستای اطاعت از خود سوق بده.
شیخ دکتر/ خالد بن عبدالله المصلح
الثبات و أسبابه